درد تاریکست درد خواستن رفتن و بیهوده خود را کاستن سر نهادن بر سیه دل
سینه ها سینه آلودن به چرک کینه ها در نوازش نیش ماران یافتن زهر در لبخند یاران یافتن

-------------------------------------------------------------------------

~!!~  

رویاها را برای تو می گذارم

و رو به دریا می دوم

نترس

ماسه ها در ساحل می رقصند

و مادران بر تابوت های عتیق

حالا که مرده ام

به یاد داشته باش

پیراهن اطلس بپوشی و

پروانه ای به گیس بیاویزی

برای پرواز و

سقوط در رویایی رقیق