به نام آنکه عهدش وفاست *.*.*.*.* در دنیایی که محبت کیمیاست

خیلی دلم تنگه ولی نبودنت حقیقته آخه

 آرزوی دل داشتن 

 یك دقیقته از ماه می پرسم عاشقی یك قفسه

یا نفسه

انگار كه این چشمای خیس هر چی دیده دیگه

بسه وقتی

 

گریه می كنم سرم رو شونه ی شبه ستاره ها

 

رو می شمرم

 

نگام تو خونه ی شبه می خوام كه باد از تو

 

بگه كه از همه

 

دنیا سری بیای و مثل آرزو بمونی از پیشم

 

نری تو رو بهونه می كنم

 

ترانه هام جون بگیره رگای خشك زندگیم با

 

عشق تو خون بگیره

 

خیلی دلم تنگه ولی نبودنت حقیقته ...

 

 

در زورهای نبودنت اشكهایم عاشقانه می

 

ریزند تا بدانی

 

چقدر دوستت دارم منتظرت هستم تا

 

برگردی...

عاشقانه

 
 
 
 

وقتی نیستی تازه می فهمم که چقدر بوده ای

 

خوشحالم که تو هم زیر چتر همین آسمونی هستی که الان بالای سر منه .

و این یعنی بزرگترین دلخوشی امشبم

 

نمی دونم چقدر درسته یا اشتباه حضور من و تو  در زندگی همدیگه

نمی دونم شاید هر دو بی تقصیر بودیم و این سرنوشتی از پیش نوشته شده بود

شاید٬ باید که اینطور می شد

شاید٬ نباید اینطور می شد

ولی به هر حال شد.

حالا همینقدر می دونم که چه درست بوده  و چه نادرست ٬ من خوشحالم که این اتفاق افتاد و حداقل اینکه حالا می تونم بگم یک عشق بزرگ و پاک پاک تجربه کرده ام .

حالا مطمئن هستم که عشق تو  هدیه ای بود از طرف خدا برای همه اون روزهای تلخی که داشته ام . خدا می دونست که من یه پرنده ی زخمی ام و نیاز به تیمار دارم  برای همین عشق تو رو مرحمی برای  همه زخم هام  فرستاد .عشق تو همون دست نوازشگر خدا بود که می خواست منو به زندگی برگردونه

هر چی که بود. هرچی که هست . عشق خیالی یا واقعی٬ مجازی یا حقیقی٬ من می خوام که این عشق را با همه وجودم حفظش بکنم

می خوام برای همیشه همینطور عاشقت بمونم

 

 

بازوانت  را  به  مستی ،  حلقه   کن   بر  گردنم

                                                            تا    بلرزد   زیر   بازوهای   سیمینت   تنم

                       چهره ی  زیبای  خود  را  از  رخ  من  وا مگیر

                                                            جز در آغوش  چمن  یا دامن  من جا مگیر 

                       راز عشق خویش را آهسته خوان در گوش من

                                                            جستجو کن عشق را در گرمی آغوش من

 

 

 

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

پرواز خورشید

بگذار ، كه بر شاخه اين صبح دلاويز
بنشينم و از عشق سرودي بسرايم .
آنگاه ، به صد شوق ، چو مرغان سبكبال ،
پر گيرم ازين بام و به سوي تو بيايم

خورشيد از آن دور ، از آن قله پر برق
آغوش كند باز ، همه مهر ، همه ناز
سيمرغ طلايي پرو بالي ست كه – چون من –
از لانه برون آمده ، دارد سر پرواز

پرواز به آنجا كه نشاط است و اميدست
پرواز به آنجا كه سرود است و سرورست .
آنجا كه ، سراپاي تو ، در روشني صبح
روياي شرابي ست كه در جام بلور است .

آنجا كه سحر ، گونه گلگون تو در خواب
از بوسه خورشيد ، چو برگ گل ناز است ،
آنجا كه من از روزن هر اختر شبگرد ،
چشمم به تماشا و تمناي تو باز است !

من نيز چو خورشيد ، دلم زنده به عشق است .
راه دل خود را ، نتوانم كه نپويم
هر صبح ، در آيينه جادويي خورشيد
چون مي نگرم ، او همه من ، من همه اويم !

او ، روشني و گرمي بازار وجود است .
در سينه من نيز ، دلي گرم تر از اوست .
او يك سرآسوده به بالين ننهادست
من نيز به سر مي دوم اندر طلب دوست .

ما هردو ، در اين صبح طربناك بهاري
از خلوت و خاموشي شب ، پا به فراريم
ما هر دو ، در آغوش پر از مهر طبيعت
با ديده جان ، محو تماشاي بهاريم .

ما ، آتش افتاده به نيزار ملاليم ،
ما عاشق نوريم و سروريم و صفاييم ،
بگذار كه – سرمست و غزل خوان – من و خورشيد :
بالي بگشاييم و به سوي تو بياييم .

عبورازموسوي رسماً کليد زده شد

عبورازموسوي رسماً کليد زده شد

هرچند که ميرحسين موسوي در در بخش اول بيانيه شماره 17 خود رويه سابق حمايت از آشوبگران را پي گرفت اما در ادامه طرح 5 راهکار براي خروج از وضعيت فعلي و به رسميت شناختن دولت محمود احمدي نژاد به مذاق حاميان خارج نشين وي چندان خوش نيامد و 5نفر از اين افراد با صدور بيانيه اي متفاوت عملا طرح عبور از موسوي را کليد زدند.


به گزارش ايرنا در اين بيانيه که به امضاي عبدالکريم سروش، عبدالعلي بازرگان، محسن کديور، اکبر گنجي و عطاالله مهاجراني رسيده است به اصطلاح 'خواسته هاي بهينه جنبش سبز' که تحقيقا غيرقابل تحقق مي باشد مطرح گرديده است.

اين افراد خارج نشين دراولين بند مطالبات مضحک خود برخلاف ميرحسين موسوي که دولت احمدي نژاد را به رسميت شناخته است، خواستار استعفاي محمود احمدي نژاد از رياست جمهوري ، برگزاري انتخابات مجدد و لغو نظارت استصوابي شده اند.

اين بيانيه که در سايت ضدانقلاب جرس که متعلق به همين افراد است،منتشر شده همچنين خواستار انحلال شوراي انقلاب فرهنگي و استقلال دانشگاه ها مي شود که در بيانيه موسوي هيچ اشاره اي به آنها نشده است.جالب آنکه عبدالکريم سروش خود از موسسان و اعضاي اين شورا از بدو تاسيس بوده است.

آزادي کليه زندانيان سياسي، کليه رسانه ها، به رسميت شناختن حق جنبشهاي دانشجويي و زنان، اجتماعات مسالمت آميز و فعاليت احزاب سياسي از مشترکات درخواست هاي بيانيه ياده شده با بيانيه موسوي است.

استقلال قوه قضائيه و انتخاباتي کردن رياست آن از ديگرخواسته هاي خلاف قانون اساسي افراد مذکور است که مورد تاييد موسوي نمي باشد.
جالب آنکه بازرگان، سروش، کديور، گنجي و مهاجراني بدليل آنکه مطالبات متفاوتشان عبور از موسوي تلقي نشود در قالبي تشريفاتي خاطرنشان کرده اند پيشنهادهاي آقاي موسوي "جنبه حداقلي" دارد و آنها "ضمن حمايت کامل" از رهبران جنبش اعتراض آميز مردم در داخل "روايت خود را از خواسته هاي بهينه" اين جنبش اعلام مي کنند.