حرفه‌اي‌ترين‌ سارق‌ دنيا نويسنده‌اي‌ مشهور شد

لودويگ‌ لوگ‌ماير سارقي‌ بود كه‌دستبردهايش‌ در هفتاد سال‌ گذشته‌ به‌ عنوان‌ فوق‌العاده‌ترين‌ دستبردها محسوب‌ مي‌شد.
    
او زماني‌
به‌ معروفيت‌ دو چندان‌ رسيد كه‌ درسال‌ 1976 در حال‌ محاكمه‌اش‌ در دادگاه‌فرانكفورت‌ از پنجره‌ سالن‌ دادگاه‌ كه‌ ارتفاعي‌ درحدود 6 متر داشت‌ به‌ بيرون‌ پريد و فرار كرد. اين‌كار او در آن‌ زمان‌ در مطبوعات‌ آلمان‌ و جهان‌جنجال‌ و سروصداي‌ زيادي‌ برپا كرد. چرا كه‌ تا به‌حال‌ چنين‌ اتفاقي‌ نيفتاده‌ بود. مطبوعات‌ آن‌زمان‌ عنوان‌ كردند كه‌ لودويگ‌ لوگ‌ماير سلطان‌ دزدان‌ آلمان‌ مانند پلنگي‌ از پنجره‌ بيرون‌پريد وفرار كرد. اما او در سال‌ 1977 بصورت‌خيلي‌ تصادفي‌ دستگير كرد. او پس‌ از دستگيري‌خود به‌ مطبوعات‌ آلمان‌ گفت‌: يك‌ دزد ناشي‌ صدهزار مارك‌ از من‌ دزديد€؟ و اين‌ براي‌ من‌ خيلي‌سنگين‌ بود، من‌ او را گير آوردم‌، غافل‌ از اين‌ كه‌پليس‌ نيز در تعقيب‌ او بود، در نتيجه‌ هر دوي‌ ماتوسط پليس‌ دستگير شديم‌ وگرنه‌ امكان‌ نداشت‌كه‌ مرا دستگير كنندلودويگ‌ لوگ‌ماير پس‌ از دستگيري‌ محكوم‌ به‌ 13سال‌ حبس‌ شد
    

    آزادي‌ از زندان‌ 


    
وي‌ در سال‌ 1989 از زندان‌ آزاد شد و دوره‌جديدي‌ از زندگي‌اش‌ را آغاز كرد. او مي‌گويد:پس‌ از آزادي‌ به‌ خودم‌ گفتم‌: (تولدت‌ مبارك‌...)بايد كاري‌ ديگر براي‌ خود دست‌ و پا كنم‌.
    
او اكنون‌
به‌ عنوان‌ يكي‌ از مشهورترين‌ وموفق‌ترين‌ نويسندگان‌ و رمان‌نويسان‌ در برلين‌مشغول‌ به‌ فعاليت‌ است‌.
    
اولين‌ رمان‌ او كه‌ يكي‌ از
مشهورترين‌رمان‌هايش‌ نيز مي‌باشد (آن‌ سگ‌ كجا دفن‌است‌) نام‌ دارد و رمان‌ بسيار پرخواننده‌اي‌ درزمان‌ خود بود، او در مصاحبه‌اي‌ با اشترن‌مي‌گويد: من‌ زندگي‌ پر از ترس‌ و اضطرابي‌ راسپري‌ و تجربه‌ كرده‌ام‌; من‌ اعتقاد دارم‌ فيلم‌هاي‌جنايي‌ در گرايش‌ جوانان‌ به‌ سوي‌ جنايت‌ خيلي‌موثر است‌. من‌ از دوران‌ كودكي‌ همواره‌ دوست‌داشتم‌ در جهاني‌ زندگي‌ كنم‌ كه‌ هيچ‌ قانوني‌ درآن‌ رواج‌ ندارد و با كتاب‌هايي‌ كه‌ مي‌خواندم‌همواره‌ در روياهاي‌ خود در دنياي‌ پر ماجرا وزندگي‌ بي‌قانون‌ و خطرناك‌ سير مي‌كردم‌.
    
    اسطوره‌هاي‌ لودويگ‌

 

    وي‌ در ادامه‌ مي‌گويد: من‌ از اسطوره‌هاي‌دهه‌هاي‌ 20 و 30 قرن‌ بيستم‌ آمريكاو دنياي‌گانكسترها زياد تاثير گرفتم‌. همان‌ گانگستري‌هايي‌كه‌ سوار بر ليموزين‌هاي‌ مشكي‌ با كلاه‌هاي‌ لبه‌دارو مشكي‌ ابهت‌ خاصي‌ داشتند و در فيلم‌هاي‌سينمايي‌ همه‌ با آنان‌ آشنا بودند، من‌ دوست‌داشتم‌ يكي‌ از آنان‌ باشم‌.
    
وي‌ در ادامه‌ مي‌گويد: من‌ بچه‌ با
استعداد وپرجنب‌ و جوشي‌ بودم‌، مدرسه‌ برايم‌ عميقاانزجارآور و عذاب‌آور بود، من‌ فقط مشت‌، لگد وتنبيه‌ بدني‌ آن‌ را به‌ ياد دارم‌. او در ادامه‌ به‌(آرنولويك‌) خبرنگار اشترن‌ مي‌گويد:
    
من‌ زماني‌ كه‌ هنوز پانزده‌ سال‌ بيشتر
نداشتم‌،اولين‌ فيلم‌ (پليسي‌ - جنايي‌) را ديدم‌ و هنوزدقيقا آن‌ را در ذهن‌ به‌ ياد دارم‌. در اين‌ فيلم‌ يك‌دزد حرفه‌اي‌ از ديوار يك‌ عمارت‌ مجلل‌ بالا رفت‌و خيلي‌ ماهرانه‌ پنجره‌ را باز كرده‌ و داخل‌ عمارت‌شد... اين‌ فيلم‌ تاثير عميقي‌ بر روي‌ من‌ گذاشت‌ ومسير زندگي‌ مرا به‌ سوي‌ جرم‌ و جنايت‌ سوق‌ داد.من‌ مدتي‌ پس‌ از ديدن‌ اين‌ فيلم‌ مقداري‌ وسايل‌مورد نياز براي‌ دزدي‌ را در يك‌ كيف‌ قرار دادم‌ واز خانه‌ فرار كردم‌. اوايل‌ خيلي‌ در كارم‌ موفق‌نبودم‌ چرا كه‌ ترس‌ بر من‌ غلبه‌ مي‌كرد، من‌نمي‌دانستم‌ چكار بايد بكنم‌ فقط مي‌دانستم‌ كه‌مي‌خواهم‌ مرزها را بشكنم‌ و به‌ يك‌ جهان‌ بي‌قانون‌ وارد شوم‌، هيچ‌ كس‌ در آن‌ زمان‌ مانع‌كارهاي‌ من‌ نشد. او در ادامه‌ مي‌گويد: من‌ اعتقاددارم‌ وقتي‌ فردي‌ باهوش‌ و پرتلاش‌ است‌، اگر ازاستعدادهايش‌ به‌ طور صحيح‌ استفاده‌ نكند اين‌استعداد به‌ بي‌راهه‌ خواهد رفت‌ و در هر راهي‌ كه‌قدم‌ بگذارد موفق‌ خواهد شد، متاسفانه‌ اين‌موضوع‌ در مورد من‌ هم‌ صدق‌ مي‌كند، اما من‌ به‌سوي‌ كارهاي‌ خلاف‌ رو آوردم‌.
    
    
بيداري‌
وجدان‌ 

 

    من‌ تا چندي‌ پيش‌ در دنياي‌ ديگري‌ زندگي‌مي‌كردم‌ و در آن‌ دنيا وجدان‌ را كنار گذاشته‌بودم‌ و هيچ‌ احساس‌ گناه‌ و تقصيري‌ نمي‌كردم‌ اماسعي‌ كردم‌ وجدانم‌ را دوبار ه‌ بدست‌ آورم‌ و آن‌را پيدا كنم‌.
    
دولت‌ و قوانين‌ به‌ عنوان‌ دشمنان‌ سرسخت‌من‌، همواره‌ در مقابل‌
من‌ قرار داشتند.(لودويگ‌) در مورد زندان‌ مي‌گويد: زندان‌ برايم‌جاي‌ بدي‌ نبود، در حقيقت‌ دنياي‌ ديگري‌ بود كه‌برخلاف‌ نظر خيلي‌ها، من‌ در آن‌ به‌ آزادي‌ دست‌يافتم‌ اول‌ به‌ آزادي‌ و مدتي‌ پس‌ از آن‌ به‌شكوفايي‌ فكري‌ و ذهني‌ رسيدم‌. بعضي‌ها زندان‌را جهنم‌ مي‌دانند، اما به‌ نظر من‌ زندان‌ جهنم‌نيست‌، بلكه‌ حداقل‌ براي‌ من‌ بيشتر شبيه‌ برزخ‌ بودكه‌ انسان‌ در آن‌ سبك‌ مي‌شود، زندان‌ مي‌تواندبهترين‌ جنبه‌هاي‌ دروني‌ وجدان‌ انسان‌ها راشكوفا سازد و هم‌ مي‌تواند انسان‌ را كاملا خراب‌كند. من‌ تا چندي‌ پيش‌ فكر مي‌كردم‌ با پولي‌ كه‌ ازدزدي‌هايم‌ بدست‌ مي‌آورم‌ راه‌هاي‌ زيادي‌ را به‌روي‌ خودم‌ باز مي‌كنم‌. اما اين‌ طور نبود من‌ درپايان‌ راه‌ احساس‌ مي‌كردم‌ در تنگنا قرار گرفته‌ام‌.اين‌ زنداني‌ سابقه‌دار در ادامه‌ مي‌گويد: هميشه‌احساس‌ خطر مي‌كردم‌. من‌ لذتي‌ از زندگي‌ نبردم‌و روي‌ آرامش‌ را در زندگي‌ نديدم‌. هميشه‌ فرار واضطراب‌ و ترس‌ و يك‌ زندگي‌ مخفي‌... من‌ اكنون‌كه‌ بانك‌هاي‌ فرانكفورت‌ را مي‌بينم‌، احساس‌مي‌كنم‌ كه‌ اين‌ بانك‌ها در آن‌ زمان‌ چقدر مرا زيرنظر داشتند. آنها مانند غول‌هايي‌ بودند كه‌ من‌آن‌ها را به‌ مبارزه‌ مي‌طلبيدم‌ و آنها در كمين‌بودند كه‌ مرا در دام‌ بيندازند.
    
    
و
نويسندگي‌... 

 

    لودويگ‌ لوگ‌ماير در مورد رو آوردن‌ به‌ نويسندگي‌ واستفاده‌ از قدرت‌ تفكر خود مي‌گويد: من‌ ازكودكي‌ به‌ ادبيات‌ علاقه‌مند بودم‌ و به‌ دنبال‌فرصت‌ مناسب‌ بودم‌ تا بنويسم‌...اما هميشه‌ فكرمي‌كردم‌ كه‌ بايد خودم‌ تمام‌ قهرمان‌هاي‌داستان‌ها مثل‌ قاچاقچي‌ها و شخصيت‌هايي‌ كه‌هميشه‌ خطر در كمين‌ آنهاست‌ را تجربه‌ كنم‌، تابتوانم‌ به‌ خوبي‌ درباره‌ آنها بنويسم‌. من‌ همواره‌اشتياق‌ بسياري‌ به‌ فرازها، فرودها و خطرات‌داشتم‌، من‌ فكر مي‌كردم‌ اگر بخواهم‌ يك‌ نويسنده‌خوب‌ باشم‌ بايد يك‌ گانكستر خوب‌ باشم‌ و بتوانم‌آن‌ را تجربه‌ كنم‌. اما حالا پيامم‌ به‌ جوان‌ها اين‌است‌ كه‌ من‌ با اين‌ همه‌ جرم‌ و جنايت‌هايي‌ كه‌انجام‌ داده‌ام‌، اصلا صلاحيت‌ اين‌ كه‌ كسي‌ رانصيحت‌ كنم‌ ندارم‌ و به‌ هيچ‌ عنوان‌، كارهايي‌ كه‌در گذشته‌ انجام‌ داده‌ام‌ را ستايش‌ نمي‌كنم‌.زندگي‌ من‌ تا به‌ حال‌ يك‌ زندگي‌ منهاي‌ اخلاق‌ ووجدان‌ بوده‌ است‌...پر از سختي‌ها و شكست‌ها...اما حالا اين‌ را به‌ خوبي‌ مي‌دانم‌، كه‌ ديگر زندگي‌گذشته‌ام‌ را تكرار نخواهم‌ كرد، (لوگ‌ ماير) 56ساله‌ سارق‌ حرفه‌اي‌ و معروف‌ چندي‌ پيش‌، اكنون‌نويسنده‌اي‌ محبوب‌ و دوست‌ داشتني‌ است‌ كه‌كتاب‌هاي‌ او كه‌ رمان‌هاي‌ اجتماعي‌ است‌ و درخلال‌ آن‌ پيام‌هاي‌ اجتماعي‌ زيادي‌ به‌ خواننده‌منتقل‌ مي‌شود، در تيراژ بالايي‌ به‌ فروش‌ مي‌رود.
    
در مقدمه‌ تمامي‌ كتاب‌هاي‌ او آمده‌ است‌ (من‌انساني‌ بودم‌ كه‌ هميشه‌
تاريكي‌ها را مي‌ديدم‌، امازماني‌ كه‌ به‌ فكر فرو رفتم‌ متوجه‌ شدم‌ زندگي‌روشنايي‌ هم‌ دارد، تنها كافي‌ است‌ آنهارا پيداكنيد و خود را به‌ روشنايي‌ برسانيد. من‌ انساني‌بودم‌ كه‌ تمامي‌ تاريكي‌ها را تجربه‌ كردم‌، اما حالابه‌ خود آمدم‌ و دوست‌ دارم‌. روشنايي‌ها را تجربه‌كنم‌، من‌ حالا به‌ خودم‌ افتخار مي‌كنم‌ كه‌ توانستم‌درست‌ زندگي‌ كردن‌ را ياد بگيرم‌ و درداستان‌هايم‌ آن‌ها را به‌ شما انتقال‌ بدهم‌...درست‌ زندگي‌ كردن‌ را بياموزيد و به‌ ديگران‌ يادبدهيد
    
لودويگ‌ لوگ‌ماير

جنایت

بازداشت ۲ متهم به قتل
 
مأموران انتظامى گيلان دو پسر جوان را كه اقدام به قتل جوانى ۲۱ ساله در شهرستان لاهيجان كرده بودند ، شناسايى و دستگير كردند.به گزارش پليس، در پى اعلام مركز فوريت هاى پليسى ۱۱۰ مبنى بر يك فقره درگيرى و چاقوكشى در خيابان «خرمشهر» شهرستان لاهيجان مأموران سريعاً به محل اعزام شدند.مأموران مشاهده نمودند شخصى به نام «رضا-م» ۲۱ ساله به شدت مورد اصابت چاقو قرار گرفته و خون آلود در خيابان افتاده است.در ادامه مأموران او را به بيمارستان منتقل كردند كه به علت شدت خونريزى جان سپرد. مأموران طى تحقيقات خود ۲ نفر به نام هاى «محمدعلى» و «پيمان» را شناسايى و دستگير نمودند. متهمان در بازجويى هاى انجام شده به قتل اعتراف نموده و آلات قتاله نيز از آنان كشف شد
 
دستگيرى متهمان به قتل يك زن جوان
 
مأموران انتظامى شهرستان اروميه در آذربايجان غربى متهمان به قتل يك زن را شناسايى و دستگير كردند.به گزارش پليس، مأموران آگاهى شهرستان اروميه از وقوع يك قتل مطلع شده و در بررسيهاى خود دريافتند فردى به نام «هادى-ل» اهل مشهد در سال ۱۳۷۸ خانمى به نام «زهرا ـ ب» را صيغه كرده و بعد از گذشت مدتى اين زن مفقود شده و هادى نيز متوارى شده است.تحقيقات مأموران شهرستان مشهد ادامه داشته تا اينكه در سال ۱۳۸۳ شخصى به نام «سعيد» كه دوست متهم بود، به مأموران مراجعه و اعلام مى دارد كه خانم فوق توسط شوهر صيغه اى و دوست وى به نام «حسين- ر» در سال ۱۳۸۳ به قتل رسيده است.مأموران، متهم «حسين _ ر» را دستگير كه در تحقيقات به عمل آمده به قتل زن مورد نظر با همكارى «هادى- ل» اعتراف كرد.طى اين مدت تحقيقات مأموران انتظامى مشهد همچنان ادامه داشته تا وقتى كه خانواده مقتول اخيراً با مراجعه به دادگاه مشهد اعلام مى دارند كه از شهرستان اروميه تماسهاى مشكوكى با منزل آنان گرفته مى شود كه با نيابت قضايى مأموران آگاهى اروميه با هماهنگى شركت مخابرات آدرس شماره تلفن ها را مورد شناسايى قرار داده و موفق شدند متهم را در كارگاه اطاقسازى در جاده سلماس دستگير نمايند.تحقيقات در خصوص علل و انگيزه هاى قتل ادامه دارد
 
دستگيرى دختر ۱۳ساله موبايل قاپ
 
گروه حوادث: دختر نوجوانى كه با همدستى پسرعمويش اقدام به سرقت تلفن همراه مى كرد دستگير شد. اين دختر وقتى در جريان آخرين سرقت پس از تصادف با پسر جوانى تلفن همراه او را سرقت كرد توسط مردم دستگير شد.بنا به اين گزارش، ساعت ۲۳ روز چهارشنبه ۲ آذرماه سال جارى مأموران كلانترى ۱۶۹ مشيريه گزارشى از دستگيرى يك سارق زن توسط مردم دريافت كردند.در تحقيقات مأموران مشخص شد اين دختر با همدستى مردى سوار بر خودرو پيكانى با برخورد به پسر جوانى او را به گوشه اى پرتاب كرده و تلفن همراهش را به سرقت بردند.دختر ۱۳ ساله پس از بازداشت در بازجويى به داديار قريشى زاده گفت: چند روز قبل از مشهد به تهران آمدم و در منزل پسرعمويم زندگى مى كنم. غروب روز چهارشنبه وقتى از خانه بستگانم برمى گشتيم او با ديدن پسر جوانى كه مشغول صحبت با تلفن همراهش بود نقشه سرقت را طراحى كرد و از من خواست تا فرمان خودرو را نگه دارم.وى ادامه داد: پس از تصادف، پسرعمويم تلفن او را سرقت كرد ولى به هنگام فرار وقتى توسط مردم دستگير شديم پسرعمويم موفق به فرار شد. به گزارش خبرنگار ما، داديار قريشى زاده با صدور قرار بازداشت براى دختر نوجوان او را جهت ادامه تحقيقات و دستگيرى پسرعمويش در اختيار پليس آگاهى تهران قرار داد
 
قتل برادر فوتباليست سابق تيم پرسپوليس
 
گروه حوادث: برادر يكى از فوتباليستهاى معروف تهران در جدال با سارقان مسلح هدف دو گلوله قرار گرفته و از پاى درآمد.
اين حادثه ساعت ۱۵ و ۳۰ دقيقه ظهر روز پنجشنبه در حوالى پل اكباتان تهران رخ داد. بنا به اين گزارش، دو سارق مسلح پس از سرقت خودرو پژو آردى مرد جوان درحالى كه از سوى مالباخته تحت تعقيب قرار گرفته بودند، وارد جاده مخصوص تهران - كرج شدند. پس از گذشت دقايقى درحالى كه خودرو مسروقه دچار نقص فنى شده بود، سارقان سعى كردند تا خودرو پرايدى را كه در حال حركت بود، متوقف و با آن به فرار خود ادامه دهند.
وقتى سارقان با پيچيدن مقابل خودرو پرايد آن را متوقف كردند، راننده خودرو آردى كه با خودرو ديگرى آنها را تعقيب مى كرد، با نزديك شدن به آنها سعى كرد تا سارقان را دستگير كند كه در همين لحظه يكى از سارقان با بيرون آوردن اسلحه اى به سمت وى تيراندازى كرد.مرد مالباخته با مشاهده اسلحه پا به فرار گذاشت و در همين لحظه راننده خوردو پرايد كه سعى داشت مانع فرار سارقان مسلح شود، هدف اصابت دو گلوله قرار گرفت.
با فرار سارقان، رهگذرانى كه شاهد اين جدال مرگبار بودند، راننده خودرو پرايد را به بيمارستان حضرت رسول منتقل كردند، ولى على رغم تلاش پزشكان وى بر اثر شدت خونريزى جان باخت.
با مرگ اين جوان و حضور مأموران پليس و بازپرس حسينى در تحقيقات مشخص شد مقتول مرد ۳۸ ساله اى به نام «داود ترابيان» برادر يكى از فوتباليستهاى سابق تيم پرسپوليس تهران است كه بر اثر اصابت دو گلوله از پاى درآمده است. به گزارش خبرنگار ما، هم اكنون پليس تجسسهاى خود را براى رديابى عاملان اين جنايت آغاز كرده است
 
كشف جسد سوخته بسكتباليست جوان
 
همدان ـ خبرنگار «ايران» : جسد سوخته «وحيد ترابيان» بازيكن تيم بسكتبال جوانان پگاه همدان در شهرك جانبازان اسدآباد كشف شد. به گفته نزديكان، اين بازيكن ساعت ۱۵روز سه شنبه براى تمرين عازم باشگاه شده بود كه ديگر خبرى از او نشد. مأموران انتظامى شهرستان اسدآباد اگرچه در كنار جسد او، يك پيت نفت و مواد سوختنى كشف كرده انداما هنوز علت مرگ اين ورزشكار از سوى مراجع قانونى مشخص نشده و شايعاتى در خصوص «خودكشى»، «خودسوزى» و «قتل» در بين مردم شهرستان اسدآباد شنيده مى شود. مديرعامل باشگاه بسكتبال پگاه همدان در اين باره گفت: خبر درگذشت «وحيد ترابيان» به طور ناگهانى به مسؤولان باشگاه اعلام شد. «ايروانى» افزود: ترابيان حدود ۱۸سال سن داشت و در مقطع پيش دانشگاهى در حال تحصيل بود و از بازيكنان با اخلاق و عضو اصلى تيم بود. وى اظهار داشت: اخلاق و متانت او در بين مربيان و بازيكنان بسيار تحسين برانگيز بود و درگذشت ناگهانى وى جامعه بسكتبال پگاه همدان را متأثر كرد.
 
محكوميت يك وكيل متخلف
 
گروه حوادث: يك وكيل دادگسترى هرگاه مى ديد كه جريان دادگاه از خواسته وى دور است دست به نيرنگ قضايى مى زد.
راز اين وكيل زمانى فاش شد كه يكى از قضات وقتى ازسوى وى متهم به رشوه گيرى شد با طرح شكايتى خواستار مجازات اين وكيل و موكل وى شد.بنا به اين گزارش وقتى قاضى دادگاه شهيدمطهرى مردجوانى را به خاطر جعل چك و تغيير مبلغ آن از دو ميليون به بيست ميليون تومان بازداشت كرد با ادعاى تازه اى ازسوى او و وكيلش روبه رو شد. آنها در لايحه اى تقديمى به شعبه ۲۰۹ تهران اعلام كردند ۶ تن از قضات دادگسترى ازجمله قاضى جوانى كه در دادگاه شهيدمطهرى مردموكل را بازداشت كرده اقدام به اخذ رشوه از شاكى نموده اند.قاضى دادگاه شهيدمطهرى وقتى از جريان اين لايحه اطلاع يافت به خاطر نشر اكاذيب و افترا از اين وكيل و موكلش شكايت كرد.در جريان رسيدگى به اين شكايت در شعبه ۱۰۱۱ دادگاه عمومى تهران وكيل ادعاكرد اخذ رشوه يك ميليون تومانى را به نقل قول از موكل خودش و صرفاً در دفاع از او نوشته و از اين حيث مسؤوليتى ندارد. موكل هم در جلسه دادرسى اظهاركرد لايحه تنظيمى بنا به پيشنهاد او بوده و مى تواند دريافت رشوه يك ميليون تومانى ازسوى قاضى دادگاه شهيدمطهرى را ثابت كند.اين وكيل و موكل او علاوه بر قاضى شاكى صراحتاً چند قاضى ديگر را هم به اخذ رشوه متهم كردند و زمانى كه احساس كردند جريان رسيدگى به اين پرونده موافق ميل آنان نيست با شكايتى كه از قبل تنظيم كرده بودند در حين رسيدگى مدعى شدند از قاضى دادگاه رسيدگى كننده هم شاكى اند.پس فاش شدن ترفند آنها در خدشه دار كردن وجهه معنوى قضات و اضرار مادى و معنوى قضات با توجه به موقعيت شغلى و جايگاه آنان سوء نيت وكيل و موكل او براى دادگاه ثابت شد.تحقيقات قضايى حاكى از آن بود كه اين وكيل قبلاً هم به جرم نشر اكاذيب سابقه كيفرى داشته و در سال ۸۰ به پرداخت دو ميليون ريال جزاى نقدى بدل از مجازات حبس محكوم شده و رأى صادره در شعبه ۱۷ دادگاه تجديدنظر استان تهران موردتأييد قرارگرفته است.اين وكيل و موكل او همچنين در شعبه ۱۴۰۷ دادگاه عمومى تهران شكايت ديگرى از قاضى دادگاه شهيدمطهرى كردند و مدعى شدند ازسوى او موردتهديد قرارگرفته اند. اما مجدداً با تقديم لايحه اى به دادگاه اعلام كردند چون قاضى مربوطه ضمن ابراز ندامت از آنها عذرخواهى نموده تقاضاى مختومه شدن پرونده را دارند. اين درحالى بود كه قاضى مورداتهام اظهارمى كرد اصلاً اطلاعى از قضيه تهديد نداشته تا بخواهد عذرخواهى كند.باتوجه به آنكه متهم وكيل دادگسترى و حقوقدان بود و قبلاً هم سابقه كيفرى به اتهام افترا داشته و بر عواقب و پيامدهاى عمل خود دائر بر ضرر و زيان به قاضى شاكى و ديگر قضات دادگسترى اشراف و آگاهى داشته سوءنيت او براى دادگاه محرز شد.«ابن عباس» دادرس شعبه ۱۱۰۱ دادگاه عمومى تهران با درنظرگرفتن تعدد جرم اين وكيل دادگسترى و موكل او هركدام را به تحمل ۱۰۰ روز حبس تعزيرى محكوم كرد. همچنين وكيل به علت ارتكاب متعدد به اين جرم برحسب قانون مجازات اسلامى به ۱۵ ماه ممنوعيت از وكالت محكوم شد. رأى صادره در تيرماه ۸۱ به متهمان ابلاغ شد و پس از درخواست تجديدنظرخواهى آنان موردتأييد قضات ديوانعالى كشور قرارگرفت.پس از تأييد حكم، پرونده به شعبه چهارم اجراى احكام دادسراى ناحيه ۱۸ شهيدمطهرى _ يافت آباد _ ارسال شد.هادى پور داديار شعبه چهارم اجراى احكام دستور جلب موكل را صادركرد و با توجه به آنكه وكيل حاضر به حضور دراجراى احكام نشد در نامه اى از كانون وكلا خواست تا نسبت به معرفى اين وكيل اقدام كنند.به گزارش خبرنگار ما شاكى اين پرونده كه يك قاضى دادگسترى است براى احقاق حق خود ازسال ۸۰ تا به حال با گذشت ۴ سال هنوز به نتيجه نرسيده است
 
قتل نوعروس مشهدى
 
مرد ۲۱ ساله اى كه همسر جوانش را به قتل رسانده و در يك كانال آب در اطراف مشهد دفن كرده بود، از سوى كارآگاهان معاونت آگاهى فرماندهى انتظامى شهرستان مشهد شناسايى و دستگير شد. به گزارش پليس، مردى به كلانترى ۲۴ مشهد مراجعه و اعلام كردكه دختر ۱۹ ساله اش مفقود شده است.مأموران در ابتداى تحقيقات به داماد وى مشكوك شدند. وى در بازجويى هاى فنى و پليسى به قتل همسرش در يكى از باغهاى اطراف شانديز اعتراف كرد.بنابراين گزارش، در پى اعترافات متهم، افسر قتل آگاهى مشهد به همراه قاضى پرونده قتل، افسر بررسى صحنه جرم، عوامل كلانترى ۳۱ شانديز، پزشكى قانونى و آتش نشانى بلافاصله به محل اعزام شدند.با كمك امدادگران، جسد كه در يك كانال آب دفن شده بود، از زير خاك بيرون آورده شد.در بررسى انجام شده آثار انگشتان بر روى گردن مقتول به چشم مى خورد.شايان ذكر است، متهم جهت سير مراحل قانونى در اختيار مراجع قضايى قرار گرفت و كماكان تحقيقات از سوى مقام قضايى در اين خصوص ادامه دارد
 
شليك به يك كارخانه دار زاهدانى
 
اقدام به قتل يك كارخانه دار در زاهدان با شكست روبرو شد. به گزارش خبرنگار اجتماعى فارس، مأموران انتظامى زاهدان با اطلاع از يك مورد تيراندازى در شهر بلافاصله به محل مراجعه كردند كه در بررسى محل مشخص شد۴، نفر سرنشين يك دستگاه تويوتا با نزديك شدن به در منزل مرد كارخانه دارى، هنگامى كه وى قصد رفتن به محل كار خود را داشت، با كلت كمرى به سوى وى تيراندازى و فرار كردند. مأموران در محل آثار اصابت ۵ گلوله به در خانه را مشاهده كردند و تعداد ۴ پوكه كلت كمرى در آنجا به دست آمد. هم اكنون تلاش براى شناسايى و دستگيرى افراد مسلح و كشف سلاح به كار رفته ادامه دارد

اخبار مجرمان

 

 

مشهورترين زن محکوم به اعدام در ايران فعلاً از طناب دا رهيد

 

 

پرونده شهلا جاهد يکی از خبرسازترين ماجراهای جنائی ايران بوده است

محمود هاشمی شاهرودی، رئيس قوه‌ قضائيه ايران با صدور حکمی از اعدام شهلا جاهد که از سوی دادگاه به عنوان قاتل همسر يکی از بازيکنان سابق تيم ملی فوتبال ايران شناخته شده است جلوگيری کرد.

آقای شاهرودی در پاسخ به درخواست عبدالصمد خرمشاهی، وکيل شهلا جاهد دستور داده است که اجرای حکم اعدام که مورد تأييد ديوان عالی کشور قرار گرفته و نهايی شده بود متوقف شود تا بررسی مجدد در مورد آن صورت گيرد.

با اينکه چند دادگاه در مراحل مختلف دادرسی، شهلا جاهد را قاتل شناخته اما وکيل او طی نامه ای به رئيس قوه قضائيه نوشته بود شواهد و مستنداتی حاکی از بيگناه بودن موکلش دارد.

شعبه ۲۶ ديوان عالی کشور در ۲۸ دسامبر (هشتم دی) سال گذشته حکم قصاص شهلا جاهد را که از سوی شعبه ۱۱۵۴ دادگاه جنايی تهران صادر شده بود تأييد کرد.

شعبه پانزده تشخيص ديوان عالی کشور نيز اين حکم را مورد تأييد نهائی قرار داد.

فاطمه (لاله) سحرخيزان همسر ۳۲ ساله ناصر محمدخانی بازيکن سابق تيم ملی فوتبال ايران در هفدهم مهر ۱۳۸۱ در خانه خود و در حالی که همسرش همراه با تيم پرسپوليس در آلمان به سر می برد و فرزندانش در مدرسه بودند با ضربات چاقو به قتل رسيد.

پليس در مراحل تحقيق در مورد پرونده به ارتباط پنهان ميان ناصر محمدخانی و شهلا جاهد پی برد و با يافتن قرائنی عليه شهلا جاهد دست به بازداشت او زد.

شهلا جاهد در مراحل بازجويی خود را همسر موقت (صيغه ای) ناصر محمدخانی معرفی و به قتل همسر عقدی او اعتراف کرد اما سپس در دادگاه منکر اعترافات خود شد و فرد ديگری را به عنوان قاتل معرفی کرد.

دادگاه طی روندی طولانی که از خبرسازترين پرونده های جنايی ايران شد سرانجام شهلا جاهد را قاتل شناخت و حکم به قصاص (اعدام) او داد

 

دادگاه شهلا جاهد؛ او. جی. سيمپسون ايرانی

 

 

ده سال پس از دادگاه جنجالی اوجی سيمپسون در لوس آنجلس، دادگاهی در تهران که شهلا جاهد را به اتهام قتل لاله سحرخيزان، همسر ناصر محمدخانی، (بازيکن سرشناس فوتبال سال های قبل ايران) محاکمه می کند با دخالت عواملی مانند شهرت، حسادت و قتل، به همان اندازه، نظر افکارعمومی داخل ايران را به خود جلب کرده است.

 

به نظر رسانه های همگانی که در اين روزها سالگرد قتل نيکول براون و رونی گلدمن را موضوع گزارش ها و تحليل هائی درباره دادگاه او. جی. سيمپسون (فوتباليست معروف آمريکايی در دهه های قبل) قرار داده اند هنوز بخش عمده ای از 142 ميليون نفری که ده سال پيش گوش به راديوها و چشم به تلويزيون ها لحظه به لحظه آن دادگاه را دنبال می کردند "دادگاه قرن" را از ياد نبرده اند.

در پرونده او. جی. سيمپسون، شهرت او به عنوان قهرمان سابق و محبوب آمريکائيان، نگاه ها را به ماجرای قتل نيکول همسر سابقش و جوان همراه او جلب می کرد، اين روزها در ايران شهرت ناصر محمدخانی قهرمان سابق تيم ملی فوتبال و مربی سابق تيم پرسپوليس زمينه ساز توجه افکارعمومی به دادگاه شده است.

غيرت و حسادت

اگر در پرونده فوتباليست آمريکائی، "غيرت مردانه" انگيزه قتل نيکول براون [و جوان همراه او] توسط همسر سابقش انگاشته می شد، در پرونده ايرانی هم حسادت شهلا که در دادگاه به عنوان همسر صيغه ای ناصر محمد خانی معرفی شده، انگيزه اصلی قتل مطرح شده است.

کاترين کراير دادستان دادگاه اوجی سيمپسون چندروز پيش در شبکه تلويزيونی "دادگاه" در آمريکا در دفاع از خود در مقابل انتقادات خانواده مقتولان گفت چيزی که مسلم است اينست که متهم هيچگاه کتمان نکرد که مقتول را دوست داشته است. اين همان چيزی است که در مورد شهلا، متهم به قتل نيز گفته می شود، اين بار درباره قهرمان پيشين فوتبال ايران.

تا شباهت ها بين اين دو دادگاه کامل شده باشد، مواد مخدر هم چاشنی شده است که در پرونده او. جی. سيمپسون، گفته شد نيکول براون (مقتول) مصرف کننده آن بوده و در ايران همين موضوع به عنوان زمينه ارتباط ناصر محمدخانی با متهم به قتل ذکر شده است.

ورود دوربين ها به دادگاه

قاضی دادگاه جنائی جعفرزاده، همانند قاضی ايتو آمريکائی، به دوربين ها اجازه ورود به دادگاه داده است و با پخش فيلم بازسازی صحنه قتل و اعترافات شهلا جلوه ای امروزين به قوه قضاييه بخشيده که از اثر نمايش دادگاه از يکی از شبکه های تلويزيونی جمهوری اسلامی، خيابان ها خلوت شده و به نوشته روزنامه ها هول زلزله در دل تهرانی ها کمرنگ شده است.

در جلسه روز سه شنبه دادگاه جنائی تهران، متهم، با متهم کردن ماموران پليس به شکنجه و آزار خود، کوشيد با پس گرفتن اعترافات قبلی، راهی برای نجات خود پيدا کند و در دادگاه آمريکائی نيز وکيلان او. جی. سيمپسون با اثبات نژادپرست بودن پليس، و بی پايه و جهت دار بودن اسناد آنها، زمينه تبرئه متهم را به وجود آوردند.

"من قاتل نيستم"

روز سه شنبه به نوشته روزنامه های تهران در پايان دادگاه، شهلا جاهد فرياد كشيد "لعنت خدا بر قاتل من قاتل لاله نيستم" و اين تنها جمله ای است که او. جی. سيپمسون در جريان دادگاهش که به دادگاه قرن معروف شده مدام تکرار می کرد و به نوشته روزنامه گاردين هنوز بعد از ده سال نيز جز اين نمی گويد. آيا شهلا جاهد نيز ده سال ديگر همين را خواهد گفت؟

اما ميليون ها تنی که به تعقيب ماجرای هر دو دادگاه پرداختند نمی توانند از نکته ای درگذرند و آن تفاوت های دو سيستم قضائی است که در آمريکا هيات منصفه ای ناشناس از مردم را تعيين کننده گناه کار و يا بی گناه شناخته شدن متهم قرار می دهد، اما در ايران، تصميم با قاضی است

sohrab.oslub@gmail.com