قسم

قــسم دادم خـدا رو بـه مـاه و بـه سـتـاره
بـه چـشـمـایـی کـه هـر شـب ، اسـیر انتظاره
بـه اون بـنـفـشه هـایـی که مخصوص بهاره
بــه اون مهی که تنهاست ، مال شبای تاره
یه شب خدا به من گفت تو رو واسَم میاره
تو رو آورد و کردی به چشم من اشاره
چه کم بود عمر این فصل ، من و تو و نظاره
دنیا کوچـیـک بـود امـا ، تو گم شدی دوباره
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۶/۰۱/۱۹ ساعت 17:51 توسط سهراب
|