انصاریان: آنها خودشان را فروختند تا...
-
انصاريان: آنها خودشان را فروختند تا در پرسپوليس بمانند کسانى که
شبها زير پل مىخوابند با معرفتتر از آرىهان هستند
-
على انصاريان بعد از ماهها قفل سکوت را شکست و اسرار مگوى پرسپوليس را فاش کرد. روز گذشته گوشههايى از آن را خوانديد و امروز نکات مهم ديگرى از اين مصاحبه پيش روى شماست!
* اگر اسطوره بودم مرا خرد نمىکردند. آنها چهار بار مرا اخراج کردند و بارها غرورم را شکستند. آنقدر که به پرسپوليس خدمت کردم در خدمت خانوادهام نبودم اما اينطورى مزد زحماتم را دادند.
* از دست آرىهان ناراحت نيستم چون او يک خارجى است و با زبان ما آشنايى ندارد اما آدمهايى که کنار آرىهان هستند باعث بروز اين اتفاقات شدند. آنها خيلى چيزها را فروختند تا همچنان در پرسپوليس باشند اما من اين کار را نکردم.
* از دست انصارىفرد هم ناراحت نيستم اما اىکاش کسى جز او که آدم فوتبالى است اين کار را با من مىکرد.
* اگر بگويم ديگر از دورى پرسپوليس ناراحت نيستم دروغ گفتهام ولى از اين خوشحالم که ديگر دينى به پرسپوليس ندارم و حتى از اين تيم طلبکارم. حالا پرسپوليس براى من يک خاطره است.
* پروين با آرىهان قابل مقايسه نيست. پروين يک ايرانى است و او را با هزاران غريبه عوض نمىکنم براى من يک ايرانى که شبها زير پل مىخوابد بسيار باارزشتر از يک غريبه است و او را به عنوان يک هموطن روى سرم مىگذارم.
* پرسپوليس نه تنها از من حمايت نکرد تا پيراهن تيمملى را بپوشم بلکه در اوج آرامش و بدون حاشيه حقم را ندادند.
* من در پرسپوليس به هيچ جا نرسيدم، چشمهايم را بستم و نمىدانستم که مبلغ قراردادم را کجا مىنويسند. من براى پرسپوليس همه کار کردم اما آنها مرا خرد کردند.
* شايد اگر به هشت سال عقبتر برگردم ديگر پرسپوليس را انتخاب نمىکردم. فقط شانس آوردم که خيلى زود متوجه اتفاقات شدم من دوست ندارم پس از رفتن راجع به کسى صحبت کنم و اين حرفها را براى خودم مىزنم. به زودى از ياد همه پرسپوليسىها مىروم ولى بايد بگويم که ما همگى مردهپرست هستيم. وقتى انصاريان مرد همه گريه و زارى مىکنند و آن وقت محبوب همه مىشوم.
* ديگر هيچوقت به پرسپوليس برنمىگردم.